آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 8 روز سن داره

آرتین شیرینی زندگی مامان الهه و بابا مجتبی

کار خیلی خیلی عجیب!!!!!!

    مورچه ی زرنگ من نفس من امروز یه سری کار خیلی خیلی عجیب انجام میدادی از جمله اینکه همونطوری که توی عکست میبینی هنوز سینه خیز رفتن رو کامل یاد نگرفتی میخوای 4 دست و پا بری؟؟؟؟وقتی واسه اولین بارامشب این کار رو انجام دادی من و باباانقدر هیجان زده شده بودیم که.من و بابا و بابا علی و عزیزو عمه زهرا یه جوری واست دست زدیم و گفتیم ماشالا که چشمات گرد شد و با صورت اومدی زمین ولی مثل اینکه واسه خودت هم جالب بود.چند بار دیگه هم این کارت رو تکرار کردی.فدات بشم که تو انقدر باهوشی راستی چند روزه که وقتی خوابت میگیره یه آواز مخصوص میخونی.در ضمن بعضی وقتا دنده عقب سینه خیز میری!(5ماه و 5روزگی) ...
26 ارديبهشت 1392

چند کلمه حرف

گل پسرم امروز که دارم واست مینویسم 4 ماه و 29 روزته.تو بغل مامان نشستی و حرکت دست منو دنبال میکنی.دو روزه که بابا علی از کویت اومده از اون موقع که تو به دنیا اومده بودی تا حالا تو رو ندیده بود.ما رفتیم فرودگاه دنبالش تا تو رو زودتر ببینه انقدر ذوقتو کرد.یه عالمه سوغاتی هم داشتی.مامان این روزا حال و حوصله نداره نمیدونم چرا!!!خوبه تو روداریم.شیرینیه زندگیمون شدی.هنوز موفق نشدی سینه خیز بری و هرچی به دستت برسه میکنی دهنت.امروز بابا مجتبی با عزیز و بابا علی رفتن بیرون من و توام خونه ایم.جمعه هم هست.رااااااااااااااااااستی دیروز برای اولین بار خودمون بردیمت حمام خیلی خوب بود اصلا هم گریه نکردی.بوس بوس.فکر کنم اومدن.
20 ارديبهشت 1392

کار جدید آرتین

نفسم دو روزه که صدای خودتو کشف کردی و مثل اینکه حسابی هم از صدات خوشت اومده.واسه خودت غلت میزنی و شروع میکنی به جیغ جیغ کردن و بعد کلی ذوق خودت و میکنی و میخندی.2 روزی هم هست که تلاش میکنی سینه خیز بری.قربونت برم مامان.امروز 4 ماه و 16 روزته.
7 ارديبهشت 1392